چرا آژانسهای رسانهای و دیجیتال مارکتینگ در تلاش برای برقراری ارتباط هستند
همه افراد به خوبی با اختلال دیجیتالی سازگار نشدهاند. زمانی برندهای بزرگ انتخاب محدودی داشتند و فقط باید از خدمات یک آژانس رسانهای استفاده میکردند تا برای دیجیتال مارکتینگ خود برنامهریزی کنند و ایدههای تبلیغاتی آنها را بخرند. اما انقلاب دیجیتال جایگزینهایی را ایجاد کرد.
برخی بازاریابان کاملا در حال دور زدن آژانسهای دیجیتال مارکتینگ هستند و مستقیما به مسوولان رسانه مراجعه می کنند تا فضای آگهی بخرند. آنها در حال معامله با شرکتهایی مانند گوگل، فیس بوک و اینستاگرام هستند، در حالی که کسب و کارهای کوچک و متوسط تبلیغات دیجیتال را براساس تجارت شخصی میخرند.
در همین حال، سیستمهای برنامهریزی و خرید خودکار، مانند تجارت برنامهای، نقش این آژانسها را تهدید میکنند. همان طور که وودافون در سال ۲۰۱۸ اعلام کرد، برخی از برندها حتی به طور کلی آژانسها را دور میزنند و خرید رسانهای خود را به صورت داخلی انجام میدهند.
این ممکن است چیزی نباشد که شما انتظار دارید، اما آژانسهای دیجیتال مارکتینگ باید دوباره ارتباط خود را حفظ کرده و اهمیت خود را برای تبلیغکنندگان بیان کنند. آنها عوامل قدرتمندی به نفع خود دارند. از آنجا که گوشیهای هوشمند زمان زیادی از مصرفکنندگان میگیرد، آنها زمان بیشتری را با رسانههای دیجیتال سپری میکنند. آنها از تبلیغاتی گستردهتر از همیشه استفاده می کنند. بازارهای رسانه در حال متلاشی شدن هستند و این هدایت دنیای پیچیده تبلیغات را بدون تخصصی که آژانسهای رسانهای ارائه میدهند، برای مشتریان بسیار سخت میکند.
نسل بعدی ارزش مشتری
آژانسهای رسانهای با استفاده هوشمندانه از این دادهها همیشه به کسب و کار مشتریان خود ارزشی افزودهاند. آژانسها محافظ دادههای ارتباط مصرفکننده با پیامهای برندها، اینکه آنها چقدر تبلیغات را میبینند و چگونه برندها میتوانند از بودجه بازاریابی خود درآمد بیشتری بدست آورند، هستند.
اما این که برندها تلاش می کنند کنترل دادههای خود را در دست بگیرند، حتی این نقش را هم مورد ضربه قرار میدهد.
برای اینکه آژانسهای رسانهای ارتباط خود را در دنیای در حال تغییر حفظ کنند، باید ظرفیتهای مدیریت دادههای خود را ارتقا دهند. آنها باید به مشتریان نشان دهند که تخصصشان در جمعآوری، تحلیل و اجرای استراتژیها، نسبت به کاری که مشتریان میتوانند خودشان انجام دهند، موثرتر و کارآمدتر است.
این به معنی به دست آوردن یک مرور جامع از کمپینها در تمام پلتفرمها و کانالها است. آژانسها میتوانند با شواهد قوی نشان دهند که چطور با استفاده از دادهها برای آگاهی دادن درباره هرچیزی از ROI تا تاثیرگذاری کمپین و مشارکت مخاطبان، به بهبود کسب و کار مشتریان کمک میکنند. در این صورت خود آژانسها بهبود مییابند.
جالب اینجاست که، اگر چه تکنولوژی کسبوکار را به طور معمول مختل کردهاست، اما همچنین تکنولوژی است که پاسخ را ارائه میدهد-با استفاده از یک پلتفرم تجزیه و تحلیل داده که مشاهده و استفاده از دادهها را راحتتر کرده است.
آژانسها به یک راهحل قدرتمند با یک بستر اطلاعاتی نسل بعدی نیاز دارند که منابع دادهای چندگانهای را به یک بخش مرکزی میآورد و آنها را قادر میسازد تا یک مرور جامع از کمپینها را به مشتریان ارایه دهند (چیزی که مشتریان برای انجام آن به سختی تلاش میکنند).
یکی از چالشهایی که آژانسهای دیجیتال مارکتینگ با آن مواجه هستند، مقایسه نحوه اجرای تبلیغات بر روی بسترها و کانالهای مختلف است. اینجاست که تجزیه و تحلیل دادهها وارد عمل میشود. به کمک آژانسهای یادگیری ماشینی می توان همه این کارها را انجام داد، از جمله آپلود خودکار انواع مختلف منابع اطلاعاتی و قابل استفاده کردن سریع اطلاعات جدید
این کار میتواند کمپینهایی را از پلتفرمهای مختلف مانند توییتر و فیس بوک گرد هم بیاورد. این امر به سازمانها اجازه میدهد تا معیارهای مربوط به کمپینهای کلی را با مشتریان به اشتراک بگذارند، هزینههای رسانهای، تبدیلها و عملکرد را نشان دهند-کاری که NPR، VCCP، OMD و AMS در حال انجام آن هستند.
راهکارهای موثر تبلیغاتی
آژانسهای دیجیتال مارکتینگ میتوانند مشتریان را از طریق تاثیرات وب، زمان صرفشده در صفحه و بازاریابی پولی و ارگانیک که کمپین هم یکی از آنها می باشد ، راهنمایی کنند. با نشان دادن دقیق نحوه خرج کردن هر دلار، یورو و پوند به مشتریان و چگونگی تاثیرگذاری این مساله بر روند خرید و فروش ، آژانسها قادر به بازگرداندن ارتباط و ارزش خود در برابر از بین رفتن این اختلال هستند.
مدیران اجرای کمپینهای پولی-کلیکی و بازاریابهای دیجیتال درگیر در بازاریابی موتور جستجو میتوانند هزینههای بازاریابی و نتایج آنها را بهتر درک کنند. این کار به یک تحلیل عمیق از هزینهها، تاثیرات و کیفیت سرنخها نیاز دارد، که یک پلتفرم تجزیه و تحلیل داده قدرتمند فراهم میکند.
در این کمپین مشتریان با نگاه به تاثیر واقعی درآمد، مانند بینشهایی در خطوط محصول جدید و عملکرد فروش، بازگشت سرمایه برای هر بخش از کمپین بیشتر از ROI سنتی از بازگشت سرمایه هریک از بخشهای کمپین آگاه میشوند
نتیجه ی آن بهبود عملکرد است، زیرا سازمانها به صورت واضح از بیشترین اقدامات تاثیرگذار، آنهایی که نیاز به بهبود دارند-و آنهایی که خوب کار نمیکنند-آگاه می شوند. این به مدیریت بودجه، ایجاد تعامل و اندازهگیری تبدیلها کمک میکند.
تجزیه و تحلیل داده همچنین به این معنی است که آژانسها میتوانندکمپینها را در زمان واقعی ردیابی کنند بنابراین هم برندها و هم آژانسها میتوانند تغییرات « همزمان» را در پیامها ایجاد کنند ودر گسترش کمپین خلاق باشند. این نوع از ردیابی پویا و زنده به برندها این امکان را میدهد که بدانند فعالیت تبلیغاتیشان چه زمانی نیاز به بهبود و اوج گرفتن و کجا و چه زمانی نیاز به سرمایهگذاری کم و بیش آنها براساس عملکردشان دارد.
تجزیه وتحلیل مرکزی از منابع داده مختلف
جایی که آژانسها با دادهها دست و پنجه نرم میکنند زمانی است که این اطلاعات به طور معمول در چندین سیستم بدون یک منبع واحد حقیقی گسترده شده است. دادهها معمولا از منابع جداگانه مانند Accuranker، اینستاگرام، فیس بوک، گوگل ادوردز ، گوگل آنالیتیکس، MySQL، ادوبی، ReseTap و Salesforce جمعآوری میشوند.
اما این تعداد زیاد نقاط داده و فیدهای داده، یکنواختی را کاهش دادهاند. مجددا، این حوزه دیگری از تجزیه و تحلیل افزوده است. جایی که میتواند با ارائه یک پلتفرم که قادر به درک و جمعآوری دادهها از منابع مختلف و سپس استخراج خودکار ایدههایی که یک روش پایدار برای اندازهگیری و گزارش عملکرد بازاریابی ایجاد میکند و به کشف فرصتهای جدید کمک میکند، مقابله کند.
یک مثال عملی خوب از ارزش تجاری تجزیه و تحلیل افزوده این است که آژانسهای رسانهای را قادر میسازد تا به مشتری در بهینهسازی کمک کنند. نفروختن محصولی که فاسد شدنی است، به معنای از دست دادن پتانسیل و خود آن محصول از دست رفته است. اگر یک سوم آن را به طور مستقیم و بقیه ی آن را با برنامه بفروشید، باز هم ممکن است تعداد فروخته نشده باقی بماند.. راه بهتر این است که آن را به قیمت ارزان بفروشیم. چالش، قیمتگذاری بهینه موجودی برای به حداکثر رساندن ارزش تاثیرات است. برای انجام این کار، شما به یک نمای کلی از آنچه در بین تمام فروشندگان، کانالها و شرکا رخ میدهد، نیاز دارید.
ممکن است برندها وسوسه شوند که مستقیما به صاحبان رسانه مراجعه کنند، با این استدلال که آنها میتوانند هزینه یک واسطه را کاهش دهند. برای مبارزه با این مساله، آژانسها باید مهارتهای خود را هم به عنوان مشاور و هم مشاور برنامهریزی و خرید رسانهای نشان دهند. آینده در این است که تبدیل به مسئولینی شوید که به دادههای مشتری احترام گذاشته و ارزشی به آن اضافه میکنید-یا باید خطر تبدیل شدن به یکی از تلفات دیجیتالی شدن را تجربه کنید.
مچکر از شما که به بحث برند سازی و ارزش مشتری اشاره کارآمدی داشتین