سعید حسینی گیبانی متولد ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۰ در روستای گیلبان که در استان گیلان قرار دارد است. مادر او خانهدار بود و پدر او در شرکت جوراب گیلان کار میکرد. سعید حسینی یک برادر و دو خواهر دارد. بیوگرافی سعید حسینی پر از خاطرات و ماجراهای آموزنده است. پیشنهاد میکنم تا انتهای این زندگینامه جذاب را مطالعه کنید.
آنچه در این مطلب میخوانید
بیوگرافی سعید حسینی
سعید حسینی در یک خانواده بسیار فقیر به دنیا آمد. به علت مشکلات مالی شدید، آنها در یک اتاق ۲۰ متری که در طبقه پایین یک مدرسه قرار داشت زندگی میکردند که دستشوییاش با همسایهها مشترک بود. صاحب مدرسه هر اتاق را به یک خانواده اجاره میداد و چون همه اهالی روستا ضعف مالی شدیدی داشتند، مجبور به زندگی در این اتاقها بودند.
در بیوگرافی سعید حسینی میتوانید سختیها و تلاشهای او را حس کرده و به راحتی با حس و حال او ارتباط برقرار کنید.
سعید حسینی در ۷ سالگی
سعید حسینی در ۷ سالگی سعی میکند پول درآورد و کمکخرج خانواده باشد. او با پولهایی که در یک قوطی شیر خشک جمع کرده بود به هدف زیاد کردن آنها از سوپرمارکت نزدیک خانهشان بیسکوییت پتی بور خریداری میکند و بساطی جلوی خانه پهن میکند تا آنها را بفروشد ولی کسی از او خرید نکرد و بیسکویتها را به همان قیمتی که خریده بود فروخت.
سعید در ۹ سالگی سعی میکند پول واقعی در بیاورد، پس پدرش برای او از سوپرمارکت ۸۰۰ تومان جنس میخرد. سعید برای فروختن جنسهای خود به یک عروسی میرود. سعید با فروختن اجناس خود در عروسی ۲۰۰ تومان سود میکند و این اولین سود واقعی او در زندگیاش بود.
سعید حسینی در ۱۰ سالگی سعی میکند خودش محصولاتی را تولید کند و آنها را به فروش برساند. او در ابتدا ماهیگیری میکند و ماهیهای شکار شده را میفروخت. او کارهایی مانند ساخت بستنی یخی و فروش بلال هم انجام داد و به مرور این موضوع جزوی از زندگی او شد.
سعید حسینی در دوران مدرسه
سعید درس خوبی داشت و یکی از شاگردان ممتاز مدرسه بود و با این حال هیچ علاقهای به درس نداشت. جنگ در آن زمان بر روی همه چیز تأثیر گذاشته بود و در بین همه معلمهایش تنها با معلم چهارم ابتداییاش خاطره خوبی دارد.
سعید حسینی میگوید: معلمی داشتم که همیشه تلاش میکرد تا نمره خوبی نگیرم، این موضوع باعث شده بود هیچ علاقهای به ادامه دادن درس نداشته باشم. به نظر من در آن زمان، معلمان خوب آنهایی بودند که تلاش میکردند تا علاوه بر درسهای مدرسه، درس زندگی و مالی هم بدهند؛ اما شعار همه معلمان ضعیف از نظر مالی این بود که علم بهتر از ثروت است.
سعید در کل خاطره خوبی از مدرسه ندارد و یکی دلایلی که او در دوران مدرسه اذیت شد، درگیری پدرش با یکی از هممحلهایها بود که تمامی معلمان از طرف مقابل دفاع کردند و حتی یکی از معلمان برای استرس دادن به سعید به او گفت که فلان نفر از اعضای خانوادهات را کتک زدند.
سعید حسینی در دوران دبیرستان
سعید در رشته ریاضی تحصیل کرد ولی بسیار به ادبیات علاقهمند بود. او با خواندن کتاب مادر نوشته ماکسیم کورگی که در مورد انقلاب صنعتی و شورش کارگری علیه روسیه تزاری بوده است به سمت ادبیات کشیده شد و داستانهایی را مینویسد. قبل از انتخاب رشته دبیرستان سراغ مشاور مدرسه میرود، ولی او را از ادامه به رشته ادبیات منصرف میکند و میگوید اگر به سمت ادبیات برود آینده شغلی خوبی ندارد و به همین دلیل رشته ریاضی را انتخاب میکند.
سعید همیشه دوست داشته کارهایی را انجام دهد که قبلاً قادر به انجام آنها نبوده و دوست داشته مستقل باشد. سعید برای گذراندن واحد کارآموزی جایی را پیدا میکند و بهصورت مجانی در آنجا مشغول به کار میشود.
کارآموزی سعید حسینی
یکی از خاطراتی که او در دوران کارآموزی خود دارد این است که یک روز صاحبکارش ۲۰ هزار تومان به او میدهد تا از یک فروشگاه مشخصی اسپیکر بخرد ولی در بین راه متوجه میشود در یک فروشگاه دیگر همان اسپیکر ۱۹ هزار تومان است. سعید همان اسپیکر را به قیمت ۱۹ هزار تومان خریداری میکند و صاحبکارش آن هزار تومان خرج نشده را به خود سعید میدهد. او در نهایت دیپلم خود را میگیرد و بعد از آن سه بار کنکور میدهد ولی در آخر ترک تحصیل میکند و راهی سربازی میشود.
شروع کار
با خواندن بیوگرافی سعید حسینی متوجه میشوید که زندگی او پستی و بلندیهای زیادی داشته و با زحمتهای بسیار خود به چنین جایگاهی رسیده. در ادامه به زندگی بعد از سربازی او میپردازیم.
سعید حسینی بعد از سربازی در یک تلفن خانه مشغول میشود که در آنجا او به تنهایی هفت تلفن را جواب میداده که در واقع کار دو نفر است و جالب اینجاست که او حقوق یک نفر را دریافت میکرد. سعید با خود فکر میکند که بهتر است به تهران برود و در آنجا مشغول شود. او تنها با ۲۰ هزار تومان به تهران میرود و پیش یکی از آشناهایش در یک پاساژ که مغازه تجهیزات کامپیوتری داشته شروع به کار میکند. حقوق او در آن زمان ۸۰ هزار تومان بود و بعد از مدتی صاحبکار سعید پیشنهاد میدهد که اگر فروش محصولات را بیشتر کند طی شش ماه حقوق او را به ۶۵ هزار تومان کاهش داده ولی در عوض ۱۰ درصد از پورسانت فروش را به او بدهد.
سعید نگذاشت کار به شش ماه بکشد و طی یک ماه فروش مغازه را سه برابر کرد و به صورت مداوم آن را بیشتر کرد و بعد از یک مدت مدیریت مغازه به او واگذار شد.
توسعه فرایند کاری سعید حسینی
در ادامه بیوگرافی سعید حسینی متوجه نقطه شروع پیشرفت اصلی او در زمینه کاریاش میشوید.
در سال ۸۱ سایتی به نام ایستگاه دات کام وجود داشت که کار اپلیکیشن دیوار فعلی را انجام میداد. سعید بعد از فروش یک محصول خود در این سایت ایدهای به ذهنش خطور کرد و در سال ۸۳ دامنه لیون کامپیوتر را به مبلغ ۳۸۰۰ تومان خریداری کرد که در آن تنها لیست محصولاتش و یک آی دی یاهو مسنجر وجود داشت.
متأسفانه مادرش به سرطان مبتلا شد و سعید بابت هزینههای درمان بدهکار میشود. در سال ۸۵ به تهران باز گشت و یک سایت جدید طراحی کرد که حتی در آن زمان دیجیکالا هم از او خرید میکرده است.
پاسخ حسینی در پاسخ به سؤال اگر همه چیز رو ازت بگیرن چی کار میکنی؟
سعید حسینی در تاریخ ۳۰ آذر ۱۳۹۸ چالشی بنام نقطه صفر را راهاندازی کرد و حدود ۴۵ روز بدون هیچ پولی از خانه خارج شد تا به همه اثبات کند که میتوان از صفر، بدون هیچ پول و سرپناهی شروع کرد و به دستاوردی رسید.
بیوگرافی سعید حسینی به ما میآموزد که میتوانیم در هر شرایطی با تلاش و کوشش به موفقیت برسیم.